1. خانه
  2. »
  3. مقالات
  4. »
  5. صدایی که هیچ‌کس نشنید: چگونه سرنخ‌های ورودی از دستم می‌رفت (قسمت ششم)

صدایی که هیچ‌کس نشنید: چگونه سرنخ‌های ورودی از دستم می‌رفت

هر روز، سرنخ‌های تازه می‌اومدن و صدای امید توی گوشم می‌پیچید. اما انگار هیچ‌کس جوابشونو نمی‌داد… و کم‌کم صداشون خاموش می‌شد. تو این قصه، تعریف می‌کنم چطور فهمیدم چرا همه‌چی بی‌صدا از دستم می‌رفت و چه‌طور بالاخره تونستم دوباره اون صداها رو به فروش تبدیل کنم.

صدایی که هیچ‌کس نشنید: چگونه سرنخ‌های ورودی از دستم می‌رفت

صدایی که هیچ‌کس نشنید

روز دوشنبه ساعت ۱۰ صبح بود. من در جلسه‌ای طولانی با تیم بازاریابی گیر کرده بودم. تلفنم چندین بار زنگ خورد اما نتوانستم جواب دهم. با خودم گفتم بعد از جلسه پیگیری می‌کنم. وقتی جلسه تمام شد، متوجه شدم که ۵ تماس ازدست‌رفته دارم. یکی از آن‌ها شماره‌ای ناشناس بود. زنگ زدم اما کسی جواب نداد. فکر کردم شاید تماس اشتباهی بوده است.

کشف تلخ

سه روز بعد، همکارم رضا با خوشحالی گفت که قرارداد بزرگی بسته است. گفت: مشتری خودش تماس گرفته بود. می‌گفت چند روز پیش با شرکت تماس گرفته اما کسی جواب نداده، بعد شماره من را از وب‌سایت پیدا کرده. دلم ریخت. آن شماره ناشناس، همان مشتری بود! قراردادی به ارزش ۱۵۰ میلیون تومان که فقط به خاطر اینکه نتوانسته بودم تلفنم را جواب دهم، از دستم رفته بود.

مشکل بزرگ‌تر

متوجه شدم که این اولین بار نیست. چند بار پیش از این هم اتفاق مشابهی افتاده بود. مشتریان تماس می‌گرفتند، من در دسترس نبودم و آن‌ها دیگر پیگیری نمی‌کردند. در دنیای امروز، مشتریان صبر ندارند. اگر یک شرکت جواب ندهد، سراغ رقیبش می‌روند. کمی تحقیق کردم و متوجه شدم که این مشکل خیلی رایج است. مطالعه‌ای در Harvard Business Review نشان می‌داد که ۷۸ درصد مشتریان B2B با اولین شرکتی که به تماسشان پاسخ می‌دهد، قرارداد می‌بندند.

تلاش‌های ناکام

سعی کردم راه‌حلی پیدا کنم. گوشی را همیشه کنارم می‌گذاشتم، حتی در جلسات. اما این کار هم مشکل‌ساز شد. یک بار وسط یک ارائه مهم، تلفنم زنگ زد و مانده بودم که جواب بدهم یا نه. گاهی هم تماس‌هایی داشتم که اصلاً مرتبط نبودند: فروشندگان بیمه، شرکت‌های تبلیغاتی یا حتی تماس‌های اشتباهی. وقت زیادی صرف جواب دادن به این تماس‌ها می‌شد.

راه‌حل ناقص

مدیرم پیشنهاد داد که یک منشی استخدام کنیم، اما بودجه نداشتیم. بعد گفت از سیستم پاسخگوی خودکار استفاده کنم. آن را هم امتحان کردم، اما مشتریان از شنیدن صدای ضبط‌شده خوششان نمی‌آمد. یکی از مشتریان بعداً به من گفت: وقتی صدای ربات را شنیدم، فکر کردم شما یک شرکت کوچک هستید که حتی نمی‌توانید یک نفر را برای پاسخگویی به تلفن استخدام کنید!

کشف QCRM

درست همان موقع بود که با قابلیت مدیریت تماس‌های QCRM آشنا شدم. این سیستم نه تنها تماس‌ها را ثبت می‌کرد، بلکه می‌توانست آن‌ها را به طور هوشمند مدیریت کند. وقتی نمی‌توانستم جواب دهم، سیستم به طور خودکار پیام مناسبی برای مشتری ارسال می‌کرد و تماس را برای پیگیری در آینده برنامه‌ریزی می‌کرد. حتی می‌توانست تماس‌های مهم را از غیرمهم تشخیص دهد.

تحول شگفت‌انگیز

اولین قابلیتی که استفاده کردم، ثبت خودکار اطلاعات تماس‌گیرنده بود. حالا حتی اگر نمی‌توانستم جواب دهم، اطلاعات کاملی از کسی که تماس گرفته بود داشتم: شماره، زمان تماس و حتی سابقه قبلی او با شرکت ما. قابلیت دیگر، ارسال خودکار پیام بود. وقتی نمی‌توانستم جواب دهم، سیستم فوراً یک پیامک یا ایمیل برای مشتری می‌فرستاد با این مضمون: متأسفانه در حال حاضر در دسترس نیستم. حداکثر تا ۲ ساعت دیگر با شما تماس خواهم گرفت.

نتایج فوق‌العاده

در همان ماه اول، هیچ تماس مهمی را از دست ندادم. حتی اگر در جلسه بودم یا مشغول کار دیگری، مشتریان احساس می‌کردند که برای ما مهم هستند و پیگیری خواهند شد. یکی از مشتریان گفت: برخوردتان خیلی حرفه‌ای بود. حتی وقتی در دسترس نبودید، سیستمتان طوری کار کرد که احساس کردم برایتان اهمیت دارم.

درس بزرگ

فهمیدم که در دنیای امروز، در دسترس بودن به معنای ۲۴ ساعته پشت تلفن نشستن نیست، بلکه به معنای داشتن سیستمی است که حتی در غیاب شما، به مشتریان احساس اهمیت بدهد. QCRM به من یاد داد که تکنولوژی نمی‌تواند جای حضور فیزیکی را بگیرد، اما می‌تواند تجربه بهتری برای مشتری ایجاد کند.

پیام امیدوارکننده

اگر شما هم نگران از دست رفتن فرصت‌ها هستید، بدانید که راه‌حل وجود دارد. نیازی نیست همیشه در دسترس باشید، فقط باید سیستم درستی داشته باشید. QCRM می‌تواند به شما اطمینان دهد که هیچ صدایی بی‌پاسخ نمی‌ماند.

دیدگاهتان را بنویسید