1. خانه
  2. »
  3. مقالات
  4. »
  5. وقتی نمی‌دانستم از کجا شروع کنم: چگونه اولویت‌بندی سرنخ‌ها زندگی‌ام را تغییر داد (قسمت پنجم)

وقتی نمی‌دانستم از کجا شروع کنم: چگونه اولویت‌بندی سرنخ‌ها زندگی‌ام را تغییر داد

شروع کار همیشه سخت بود؛ کلی سرنخ، کلی گزینه، اما نمی‌دونستم از کجا باید دست به کار بشم. تو این داستان، تجربه خودم رو می‌گم که چطور با اولویت‌بندی درست سرنخ‌ها تونستم نه فقط کارم، بلکه زندگی حرفه‌ای‌ام رو متحول کنم. بیا با هم راه موفقیت رو پیدا کنیم!

وقتی نمی‌دانستم از کجا شروع کنم: چگونه اولویت‌بندی سرنخ‌ها زندگی‌ام را تغییر داد

وقتی نمی‌دانستم از کجا شروع کنم

صبح دوشنبه بود و من، آرمان، با یک فنجان قهوه داغ پشت میزم نشسته بودم. لیستی از ۴۷ سرنخ جدید که طی هفته گذشته جمع کرده بودم، پیش رویم بود. چهل‌وهفت سرنخ! عددی که باید خوشحالم می‌کرد، اما به جایش احساس می‌کردم در انبوهی از کارها غرق شده‌ام. نگاهی به لیست انداختم: شرکت پتروشیمی بزرگ، کارخانه تولید قطعات خودرو، فروشگاه زنجیره‌ای، استارتاپ فناوری، شرکت ساختمانی… همه‌شان منتظر تماس من بودند. اما از کجا باید شروع می‌کردم؟

دوراهی انتخاب

مشکل من این نبود که سرنخ نداشتم؛ مشکل این بود که نمی‌دانستم کدام‌یک ارزش وقت گذاشتن بیشتری دارد. آیا باید با شرکت بزرگ پتروشیمی شروع می‌کردم که احتمالاً قرارداد کلانی در پی داشت اما فرآیند تصمیم‌گیری‌اش ماه‌ها طول می‌کشید؟ یا سراغ آن استارتاپ کوچک می‌رفتم که سریع تصمیم می‌گرفت اما بودجه‌اش محدود بود؟ این سؤال هر روز ذهنم را مشغول می‌کرد. گاهی شانسی یکی را انتخاب می‌کردم، گاهی بر اساس حدس و گمان. نتیجه؟ هفته‌ها وقتم را صرف سرنخ‌هایی می‌کردم که به جایی نمی‌رسیدند، در حالی که فرصت‌های طلایی از دستم می‌رفتند.

روز تلخ شکست

یادم هست آن روز سه‌شنبه احساس کردم دیگر نمی‌توانم ادامه دهم. دو هفته تمام وقتم را صرف پیگیری یک شرکت ساختمانی کرده بودم. جلسات متعدد، ارائه‌های طولانی، ایمیل‌های بی‌شمار… و در نهایت، آن‌ها گفتند که فعلاً بودجه ندارند و شاید سال آینده! همان روز، همکارم سینا با خوشحالی اعلام کرد که یک قرارداد ۲۰۰ میلیونی بسته است؛ با همان شرکت استارتاپی که من دو هفته پیش در لیستم دیده بودم اما با خودم گفته بودم این یکی خیلی کوچک است و ارزش پیگیری ندارد!

لحظه تلخ درک واقعیت

آن شب تا دیروقت بیدار ماندم و فکر کردم. مشکل من چه بود؟ چرا همیشه انتخاب‌های اشتباه می‌کردم؟ آیا واقعاً همه‌چیز به شانس بستگی داشت یا من روشم غلط بود؟ کمی تحقیق کردم و متوجه شدم که این مشکل فقط مال من نیست. بر اساس مطالعه‌ای که در Harvard Business Review خوانده بودم، ۶۷ درصد از فروشندگان B2B با همین مشکل دست‌وپنجه نرم می‌کنند. آن‌ها هم نمی‌دانند چطور سرنخ‌هایشان را اولویت‌بندی کنند.

کشف راه‌حل

روز بعد با مدیرم صحبت کردم. او پیشنهاد داد که از سیستم امتیازدهی استفاده کنم. گفت: هر سرنخ را بر اساس معیارهای مختلف مثل بودجه، اختیار تصمیم‌گیری، نیاز فوری و اندازه شرکت امتیاز بده. ایده خوبی بود، اما انجام دستی آن بسیار وقت‌گیر بود. باید برای هر سرنخ، محاسبات را جداگانه انجام می‌دادم و تا این کار را تمام می‌کردم، کلی سرنخ جدید اضافه می‌شد!

ورود QCRM به زندگی‌ام

درست همان موقع بود که با QCRM آشنا شدم. ابتدا فکر می‌کردم یک CRM معمولی دیگر است، اما وقتی قابلیت امتیازدهی سرنخ (Lead Scoring) آن را دیدم، فهمیدم که این ابزار، چیز دیگری است. QCRM به طور خودکار هر سرنخ را بر اساس معیارهای مختلف امتیازدهی می‌کرد. نه تنها اطلاعات پایه مثل اندازه شرکت و بودجه، بلکه رفتار آن‌ها در وب‌سایت، تعامل با ایمیل‌ها و حتی زمان‌بندی تماس‌هایشان را هم تحلیل می‌کرد.

تحول بزرگ

اولین بار که لیست سرنخ‌هایم را در QCRM دیدم، شگفت‌زده شدم. آن شرکت استارتاپی که از دستم رفته بود، امتیاز ۹۲ از ۱۰۰ را داشت! در حالی که شرکت ساختمانی که دو هفته وقتم را گرفته بود، فقط ۳۴ امتیاز داشت.

نتایج شگفت‌انگیز

از آن روز به بعد، هر صبح اول وقت، لیست سرنخ‌هایم را بر اساس امتیاز مرتب می‌کردم و به بالاترین امتیازها اولویت می‌دادم. نتیجه؟ در همان ماه اول، فروشم ۴۰ درصد افزایش یافت! دیگر وقتم را صرف سرنخ‌هایی نمی‌کردم که آماده خرید نبودند و در عوض، روی کسانی تمرکز می‌کردم که واقعاً قصد خرید داشتند. این کار نه تنها فروشم را افزایش داد، بلکه استرسم را هم به شکل چشمگیری کم کرد.

درس‌هایی که آموختم

امروز که به آن روزهای سردرگمی فکر می‌کنم، می‌فهمم که مشکل من کمبود سرنخ نبود، بلکه نبودِ یک سیستم درست برای اولویت‌بندی آن‌ها بود. QCRM به من یاد داد که فروش مؤثر یعنی کار هوشمندانه، نه لزوماً کار سخت‌تر. حالا دیگر هر صبح با اطمینان کارم را شروع می‌کنم، چون می‌دانم که روی درست‌ترین سرنخ‌ها کار می‌کنم. این احساس آرامش و اعتمادبه‌نفس، ارزشش را دارد.

پیام برای شما

اگر شما هم مثل من سردرگم هستید که از کجا شروع کنید، بدانید که تنها نیستید و راه‌حل وجود دارد. فقط باید ابزار درست را پیدا کنید. QCRM می‌تواند همان تحولی را که در زندگی من ایجاد کرد، برای شما هم رقم بزند. چرا امتحانش نمی‌کنید؟

دیدگاهتان را بنویسید